به گزارش گروه بین الملل «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ آخرین و پنجمین مرحله از مذاکرات میان ایران و عربستان در اول اردیبهشت ماه سال جاری برگزار شد. اکنون هفت ماه از مذاکرات مذکور میگذرد. همۀ این گفتگوها در سطح امنیتی بودند؛ اما وعدۀ مذاکرۀ دیپلماتیک نیز مطرح شده بود. این را امیرعبداللهیان، وزیر خارجۀ ایران و فؤاد حسین، وزیر خارجۀ عراق خبر داده بودند. 2 آذر ماه نیز احمد الصحاف، سخنگوی وزارت خارجۀ عراق از رسیدن به سطح دیپلماتیک خبر داد. اما در چند ماه اخیر، مسائل داخلی ایران باعث واگرایی تهران و ریاض شده است. جمهوری اسلامی ایران یکی از متهمان اصلی آشوبهای داخلی را شبکۀ تلویزیونی «ایران اینترنشال» میداند که در لندن مستقر است و بودجهاش را از آل سعود تأمین میکند.
ایران اینترنشال و ایرانستیزی
چند سال پیش و برای اولین بار، روزنامۀ انگلیسی گاردین بود که وابستگی شبکۀ مذکور به عربستان سعودی را افشا کرد. گاردین در مقالهای نوشت که عربستان مبلغ 250 میلیون دلار برای تأسیس این شبکه داده است. این پایگاه خبری، شخصی عربستانی به نام «سعود القحطانی» را نیز به عنوان یکی از چهرههای پشت پردۀ ایران اینترنشال معرفی کرد که در قتل جمال خاشقچی نقش داشت. جدای از این افشاگری، این تلویزیون به طور رسمی در ذیل شرکت «وُلانت مدیا» قرار دارد که ریاست آن بر عهدۀ «عادل عبدالکریم»، از عربستانیهای مرتبط با حکومت است.
شبکۀ مورد بحث، به طور جدی سعی در دمیدن در آتش ناآرامیهای اخیر ایران داشته و پروپاگاندای عظیمی را بر علیه جمهوری اسلامی ایران به راه انداخته است. به طور کلی عربستان در سالهای اخیر سرمایهگذاری عظیمی برای ایجاد و تقویت یک جنگ روانی همهجانبه علیه ایرانیان کرده که محدود به شبکۀ ایران اینترنشال نمیشود. آنها حتی بخشی از سهام ایندیپندنت فارسی را نیز خریدهاند و امروزه سردبیر آن، کاملیا انتخابیفرد، سفرها و ارتباطات مهمی با عربستان سعودی دارد. در حال حاضر، «گروه سعودی پژوهش و بازاریابی»، مدیریت این روزنامۀ فارسیزبان را بر عهده دارد. ولی ایران اینترنشال نقش بسیار پررنگتری داشته است.
این رسانه درصدد بوده تا با بزرگنمایی اعتراضات و آشوبها در ایران، توهم یک انقلاب را به ذهنها متبادر سازد و در این راه به شکل 24 ساعته به تحریک گروههای مختلف و افزایش خشونت پرداخته است. آنها در مدت اخیر بسیار تندتر از دیگر شبکههای ضدایرانی عمل کردهاند. حمایت ضمنی و علنی آنها از تجزیهطلبی و جریانات تروریستی نیز بسیار شدت گرفته و عملاً به تریبون گروههای پانکرد، پانبلوچ و... تبدیل شدهاند. این مسأله حتی صدای برخی از چهرهها و مجریهای رسانهای اپوزیسیون را نیز درآورده است. هر چند که ایران اینترنشال عموم این اتهامات را مردود میداند، اما مقامات ایران انگشتشان را به سوی همین رسانه نشانه گرفتهاند و وزیر اطلاعات آن را رسماً به عنوان یک شبکۀ تروریستی اعلام کرد. آنها حتی قبل از شروع جام جهانی قطر نیز فشار فراوانی به بازیکنان تیم ملی فوتبال آوردند تا بر ضد حکومت موضعگیری کنند و از بازی و شرکت در مسابقات هم پرهیز نمایند. آنها قبل از شروع مسابقات نیز قصد سفر به قطر را داشتند که اعلام کردند دولت قطر به علت روابطش با جمهوری اسلامی ایران، مانع از پذیرش آنها شده است. واضح است که این امر از تروریستی دانستن این شبکه توسط جمهوری اسلامی نشأت میگیرد.
تبلیغ تجزیهطلبی و وهابیت
این فقط یک طرف ماجرا بود. عربستان سعودی در سمت دیگر، از تجزیهطلبهای عربزبان هم حمایت میکند و بسیاری از منابع مالی و تسلیحاتی آنان از این کشور میآید. هر چند که به نظر میرسد تا به حال این گروههای پانعرب موفق به عملیات و آشوب جدیای نشدهاند، ولی قطعاً برنامههایی برای وخامت اوضاع ایران داشتهاند تا بتوانند خوزستان را هم مانند سیستان و بلوچستان و کردستان، ناآرام کنند. از طرف دیگر، عربستان چند شبکۀ وهابی فارسیزبان ایجاد کرده که چند سال است به تحریک اهل سنت و تبلیغ وهابیت میپردازند. آنها نیز در اتفاقات اخیر ساکت نبودند و به تأثیرگذاری بر سنیهای ایران مشغول بوده و هستند تا بتوانند آنها را بر علیه حکومت بشورانند. نکتۀ حائز اهمیت اینجاست که اکثر اهل سنت در استانهای مرزی کشور ساکناند. پیوند اشخاص افراطی وهابی با جریانات تجزیهطلب ممکن است تهدیدهای امنیتی جدیای برای ایران ایجاد کند.
با این اوصاف، عربستان عملاً به شیوۀ رسانهای و میدانی در اغتشاشات ایران نقش بازی کرده و بر برخی گروههای خاص، سرمایهگذاری قابل توجهی کرده است. این را میتوان بازگشت تاکتیکی عربستان به همان جملۀ چند سال پیش محمدبن سلمان تفسیر کرد که گفته بود: «ما جنگ را به داخل ایران میکشانیم». این خود تناقضی آشکار با اظهار نظرهای اخیر سعودیها است که تلویحاً یا آشکارا دست دوستی را به سوی ایران دراز کرده بودند.
اتهام یک حمله
30 آبان ماه مک گورک، هماهنگکنندۀ شورای امنیت آمریکا در امور خاورمیانه و شمال آفریقا در نشست امنیتی منامه اظهار داشت که ایران قصد حمله به عربستان را داشته که با اشراف و اقدام ایالات متحده دفع شده است. این سخن، جوی را بر علیه ایران ایجاد کرد. ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه، این ادعا را تکذیب کرد و گفت که به امنیت همسایگانش پایبند است؛ اما آمریکا در پی افزایش تنش در منطقه میباشد. این ادعا در پی هشدارهای ایران به عربستان دربارۀ شبکه ایران اینترنشال مطرح شد. ترس سعودیها از حملۀ ایران، امر مهمی است که نباید نادیده گرفته شود.
حال با توجه به اقدامات خصمانۀ سعودیها و جو ایجاد شده برای اختلافافکنی میان دو کشور، پرسش اینجاست که مذاکرات دیپلماتیک پیش رو چه حال و هوایی خواهد داشت و چه مسیری را خواهد پیمود؟
مسیر مذاکرات و آیندۀ پیش رو
حوادث اخیر ایران، به احتمال زیاد باعث افزایش خواستههای ایران در مذاکرات خواهد شد. ایران در حال حاضر به خاطر ناامنی و حملات تروریستی، دچار آسیبهایی شده که قصد دارد این قضایا را از ریشه مرتفع کند و یکی از ریشههای آن، اقدامات سعودیها است. در این مورد یکی از گزینههای محتمل، درخواستهایی مبنی بر توقف فعالیت ایران اینترنشنال یا قطع حمایت حکومت عربستان از آن است.
چند وقت پیش نیز سردار سلامی در رزمایش غرب کشور گفته بود: «به رژیم آل سعود که با بنگاههای سخنپراکنی و رسانههایی که فقط شیطنت ترویج میکنند آشکارا به دنبال تحریک جوانان ما هستند، هشدار میدهم مراقب رفتارتان باشید و این رسانهها را کنترل کنید وگرنه دود آن به چشم شما خواهد رفت. ما با شما اتمام حجت میکنیم. شما از طریق این رسانهها در امور داخلی ما وارد شدهاید؛ ولی بدانید آسیبپذیرید. ما به شما گفتیم مراقب باشید». ناصر کنعانی نیز در 9 آبان ماه اظهار داشت: «به طور قطع دستگاه دیپلماسی از مجاری دیپلماتیک، نظر و دیدگاه خود را به طرف عربستانی مطرح کرده است». این خواستهها طبیعتاً به طور جدیتری در مذاکرات دیپلماتیک و رو در رو مورد بحث قرار خواهند گرفت. فراتر از آن، جمهوری اسلامی ممکن است خواهان این شود که اساساً سعودیها هیچ رسانۀ فارسیزبانی نداشته باشند؛ چه شبکۀ تلویزیونی و چه وبگاه و صفحات مجازی. چرا که ایران هم نفوذ نسبتاً خوبی بر شیعیان عربستان دارد و میتواند مقابله به مثل کند.
مسألۀ مهم دیگر که میتواند برای عربستان خطرناک باشد، حمایتهای تسلیحاتی و مالی ایران از حوثیهای یمن است. ایران ثابت کرده که انتقام اتفاقاتی چون آشوبهای داخلی و حملات تروریستی را معمولاً به طور غیرمستقیم از دولتهایی چون اسراییل و عربستان سعودی میگیرد و خود را وارد درگیری مستقیم و جنگ نمیکند (مگر اینکه این مسائل مربوط به گروههایی چون داعش یا احزاب تجزیهطلب باشد). این را به کرات در فلسطین اشغالی و در خود عربستان دیدهایم. پهپادهای ایرانی که در حال حاضر بسیار در رسانههای جهانی مطرح شدهاند، قادر به وارد آوردن آسیبهای جدی به تأسیسات نفتی هستند و رساندن آنها به دست یمنیها چندان سخت به نظر نمیرسد. بنابراین بازوی نظامی ایران- در شرایطی که از قدرت فرهنگی کمتری برخوردار است- بسیار حائز اهمیت است و میتواند برگ برندهای برای مذاکرات و گرفتن امتیاز باشد.
البته این فقط ایران نیست که میتواند امتیاز بگیرد؛ بلکه عربستان نیز از تواناییهایی برخوردار است که احتمالاً با استفاده از آنها برای برگرداندن ورق در جنگ یمن بهره ببرد. خروج آبرومندانه از یمن، بهترین اتفاق برای آنها است. به طور کلی مسألۀ سعودیها، بیشتر امنیتی است. آنها هم از حوثیهای تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران نگراناند و هم از توانایی هستهای ایران. ارائۀ تضمین در رابطه با عدم نقض حاکمیت یا ایجاد تهدیدات نظامی و نیز اثبات آن در عمل با راضی کردن حوثیها در پذیرش آتشبس و حمله نکردن به خاک عربستان، میتواند امتیاز خوبی برای آل سعود باشد.
بدین ترتیب، تهران از ریاض دو چیز میخواهد: یکی عدم دخالت در امور ایران و حمایت نکردن از براندازی که چند سالی است توسط رسانههای وابسته پیگیری شده است و دیگری هم پذیرش منظم و همهسالۀ ایرانیان برای مراسم حج. در مقابل نیز ریاض خواهان پایان جنگ یمن و کسب اطمینان از توانایی هستهای ایران است. بقیۀ مسائل موجود، همه فرعی بوده و در حاشیه قرار میگیرند. به طور کلی با توجه مشکلات امنیتی مهمی که ایران را در چند ماه اخیر آزار داده، کوتاه آمدن مقامات سعودی در زمینۀ دمیدن در آتش اعتراضات ایران، میتواند دو کشور را به هم نزدیک سازد و باعث بهتر شدن فضای گفتگو شود. حال باید دید که قوۀ عاقلۀ ایران چگونه از پس این مهم برمیآید تا تهدیدهای موجود را به فرصت بدل سازد.
گزارش از علیرضا پیرهادی